جدول جو
جدول جو

معنی آذین نهادن - جستجوی لغت در جدول جو

آذین نهادن
(مُ)
آذین بستن:
بفرمود (افراسیاب) کز نامداران هزار
بخوانند و از بزم سازند کار
سراسر همه دشت آذین نهند
بسغد اندر آرایش چین نهند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
آذین نهادن
آذین بستن
تصویری از آذین نهادن
تصویر آذین نهادن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ / چِ مُ کَ دَ)
زین کردن اسب و دیگر چارپایان را. اسراج. زین بستن:
به ده پیل بر، تخت زرین نهاد
به پیلی دو پرمایه تر زین نهاد.
فردوسی.
بفرمود تا اسب را زین نهند
به بالای او زین زرین نهند.
فردوسی.
گرازان گرازان نه آگاه از این
که بیژن نهاده ست بر بور زین.
فردوسی.
فردا که نهد سوار آفاق
بر ابلق چرخ زین زرکند.
خاقانی.
سبز خنگ آسمان را کش مرصع بود جل
زین زرین برنهاد از بهر جمشید زمین.
جمال الدین سلمان (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جبین نهادن
تصویر جبین نهادن
پیشانی نهادن سجده کردن
فرهنگ لغت هوشیار